کتاب انسان شناسی اجتماعی منتشر شد
به گزارش یومی بلاگ، به گزارش خبرنگاران، این نوشتار در صدد آنالیز رابطه انسان و اجتماع در پرتو اندیشه اجتماعی به عنوان موضوع علوم اجتماعی است. به عبارت دیگر موضوع این کتاب نوعی انسان شناسی از منظر علوم اجتماعی و جامعه شناسی(انسان شناسی اجتماعی) است که در واقع مقدمه فهم مباحث علوم اجتماعی نیز است.
این کتاب در سه بخش و نه فصل تنظیم شده است: بخش اول شامل مقدمه(مروری بر کلیات و مفاهیم)، خاستگاه اندیشه انسان اجتماعی و انسان اجتماعی شده است. بخش دوم بردارنده پارادایم های انسان شناسی: انسان در پارادایم اثباتی، انسان در پارادایم تفسیر و انسان در پارادایم انتقادی و خاتمه گزارشی کوتاه درباره انسان در پارادایم پست مدرن؛ بخش سوم نیز انسان اجتماعی از منظر پارادایم اسلامی، در فلسفه اسلامی و در نظریه های اجتماعی دینی که خود نوعی نظریه دینی تلقی می گردد، اختصاص یافته است.
در پشت جلد این اثر در معرفی آن آمده است: کتاب پیش رو در حوزه اندیشه اجتماعی واقع شده است. اندیشه اجتماعی هنجارین بوده و در صدد ارائه توصیه هایی برای بهزیستی انسان است. اندیشه اجتماعی مسائل اجتماعی انسان را داشته و سه رکن دارد: انسان، جامعه و رابطه انسان و جامعه. اندیشه اجتماعی در خصوص انسان جامعه پذیر شده یا نشده به بحث می نشیند. پس موضوع این کتاب نوعی انسان شناسی از منظر علوم اجتماعی و جامعه شناسی برای درس انسان شناسی مقطع کارشناسی همه رشته های علوم اجتماعی است.
وقتی سخن از انسان اجتماعی می گردد می توان به موارد زیر اشاره نمود: انسانی که بر اثر فرایند جامعه پذیری اجتماعی شده است. تلقی و تفسیر نظریه های اجتماعی به ویژه نظریه های جامعه شناختی از انسان، انسان با هویت تاریخی که برای شناخت آن باید به گذشته مراجعه کرد. انسان اجتماعی به معنای خاص کلمه در مقابل انسان سیاسی یا مالی که منظور دارندرف است، خاتمه انسانی که در ارتباط با دیگران اجتماعی می گردد، در ارتباطات با دیگران رشد و پیشرفت می نماید، در ارتباط با دیگران آسیب می بیند و در ارتباط با دیگران درمان می گردد.
مؤلف در بخشی از مقدمه نوشته است: انسان دارای موجودیت دوگانه فردی و اجتماعی است. هرگاه از منظر روان شناسی بدان نگاه گردد، انسان در استقلال و ویژگی های متمایزش پررنگ می گردد و تا میزان ای جامعه دیده نمی گردد، اما هنگامی که از منظر جامعه شناسی دیده می گردد، فردیت انسان دور می گردد یا در نهایت تنها یک شخص بی اختیار و بازیچه الزام های اجتماعی به نظر می آید؛ اما یک رابطه دو سویه بین موجودیت فردی و اجتماعی انسان ها وجود دارد. اگرچه نه تنها افراد در جامعه هستند، جامعه نیز درون افراد شکل می گیرد. روابط بین افراد، جامعه را فراوری می نماید و جامعه به وسیله فرهنگ بر روی افراد تأثیر می گذارد. در عین حال رابطه بین فرد و جامعه که به یک معنا مکمل هم هستند، گاهی نیز با هم تعارض پیدا می نماید.
گاهی جامعه فرد را سرکوب می نماید و فرد خواستار رهایی از یوغ جامعه است. جامعه بر افراد حاکم است، از این راه که آنان را در جهت اهداف خود مجبور به خدمت می نماید و افراد در امر بازفراوری اهداف اجتماعی به کار گرفته می شوند. همواره بین خودمحوری و جامعه محوری درگیری و تضاد وجود دارد. هر کدام از این مفاهیم تقلیل ناپذیرند، هرچند که وابسته به یکدیگر هستند و این امر مبنای شناخت انسان را پیچیده می نماید.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران